جایگاه علم تاریخ در حکمت مشاء

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

استادیار گروه تاریخ دانشگاه لرستان

چکیده

ارتباط تاریخ و فلسفه، دو دانشی که هر یک در شناخت و تحول زندگی بشری نقش مهمی ایفا می‌کنند، در ارتقای دانش تاریخ و رویکرد معرفتی بدان سهم اساسی دارد. بدبینی عمومی فلاسفه یونان به تاریخ در وجه معرفت شناسی و میراث خواری حکمای مسلمان از فلسفه یونان موجب شد که فلاسفه و البته مورخان مسلمان چندان توجهی به فلسفه علم تاریخ نکنند و در خصوص وجوه نظری و معرفتی تاریخ به تأمل نپردازند. این مهم مانع از آن شد که علم تاریخ بتواند مسائل را در پیوند مستمر حال و گذشته بررسی کند و در یک نگاه ساختاری برای نیازهای موجود راه حل کارآمد ارائه دهد. این در حالی است که فلاسفه یونان توجه به تاریخ را برای شناخت بهتر زمان حال با اهمیت می‌دانستند. چنین برداشتی، اگر چه با رویکرد معرفت شناسی همراه نبود، اما بسیار جالب بود و از یک منظر با اندیشه تاریخی فلاسفه انتقادی تاریخ در قرن بیستم و به ویژه رویکرد معرفتی ایده‌آلیست‌ها برابری می‌کرد. در این مقاله ضمن بررسی جایگاه تاریخ در نزد فلاسفه و مورخان یونان و نگرش ساختاری آنها به این مقوله، غفلت عمومی فلاسفه (مشاء) مسلمان و به ویژه فارابی و ابن سینا از معرفت تاریخی و بی‌توجهی آنها به این دانش در تقسیم‌بندی‌های علوم و همین طور عدم نگرش ساختاری آنها به تاریخ مورد بررسی قرار می‌گیرد.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The Position of the Science of History in thougth of Aristotelian philosophers

نویسنده [English]

  • Seyyed Abolfazl Razavi
چکیده [English]

The connection between history and philosophy, the two disciplines that play an important role in the better knowledge and change of human life, has a major contribution to the science of history and to the adoption of a knowledge – oriented approach towards it. The general pessimism of Greek philosophers towards history caused Muslim philosophers and historians as well not to pay enough attention to philosophy of history and not to delve in the theoretical aspects of hisoty as a serious branch of knowledge.
This caused the science of hisotry not to be able to study the relevant issues in a continuous connection between the present and the past, and not to be able to offer a viable solution for the existing needs in a structural approach. Meanwhile, Greek philosophers recognized the importance of hisotry in the better understanding of the present time. Such an approach, although not in line with a knowledge – oriented approach, was very interesting and could stand up to the historical thought of philosophers of critical history in the 20th century and in particular the idealists knowledge – oriented approach. In this paper, the status of history with the Greek philosophers and historians and their structural view of this issue; and the general negligence of Aristotelian Muslim philosophers, and especially Farabi and Ibn Sina, of historical knowledge, their lack of attention towards this science in scientific divisions plus the absence of a structural view towards history on their part have been studied.

کلیدواژه‌ها [English]

  • history
  • science of history
  • theoretical philosophy
  • applied philosophy
  • Aristotelian Philosophers