تحول مبانی مشروعیت دولت سربداران با تأکید بر نقش تشیع و تصوف

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دکتری تاریخ ایران اسلامی‌از دانشگاه تهران، عضو هیات علمی‌گروه علوم انسانی دانشگاه فرهنگیان استان تهران

10.22081/hiq.2019.66726

چکیده

در دوران فترت، پس از مرگ ایلخان ابوسعید (د.736هق) تا برآمدن تیمور گورکانی(807ه.ق)، جدا از بازماندگان دودمان چنگیزی و حکام محلی، شاهد سر برآوردن حکومت‌های نوظهوری هستیم که با بهره بردن از شرایط پس از مرگ ایلخان ابوسعید، اقدام به تشکیل دولت کردند. سربداران غرب خراسان تا 783ق، سادات مازندران تا 794ه.ق، سادات گیلان تا 772ه.ق، کارکیا در لاهیجان تا 1060ه.ق دولت‌هایی هستند که تمایلات صوفیانه داشته‌اند. در میان این دولت‌ها، نقش دولت سربداران خراسان به سبب وسعت قلمرو و تکیه هم‌زمان بر تشیع و تصوف دارای اهمیت ویژه‌ای است.
در این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی سعی می‌شود همراه با توصیف تلاش‌های دولت سربداری برای کسب مشروعیت و عرضه الگوی مشروعیت ساز جدید، علت عدم دست‌یابی این دولت به یک الگوی واحد مورد توافق گروه‌های مختلف بیان گردد و تحلیل شود. به نظر می‌سد، نبود نظریه سیاسی مشخص در گروه سربداری و آرمان گرایی افراطی گروه شیخیان و اوضاع پیچیده سیاسی زمانه، به خصوص ظهور تیمور، عوامل اصلی این عدم توفیق هستند. به گونه ای که تلاش دیرهنگام خواجه علی مؤید در دعوت از محمد بن مکی، شهید اول(د.786ه.ق) برای تشکیل حکومت دینی و کسب مبنای مشروعیتی جدید، نتوانست توفیقی برای دولت سربداری به ارمغان آورد.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The Change in the Legitimacy of Sarbedaran Government with the Emphasis on the Role of Shiism and Sufism

نویسنده [English]

  • mohammad reza roozbahani
Ph. D in the History of Islamic Iran, Tehran University, Faculty Member of Department of Humanities, Farhangian University
چکیده [English]

After the death of Ilkhan Abu Saeed (736 After Hijrah) and the rise of Timor Gourkani (807 After Hijrah) excluding the ones left from changiz dynasty and the local governors, we are observant of newfound governments that develop their organization by taking advantage of time conditions. Sarbedaran in the West of Khorasan (783 After Hijrah), Sadat e- Mazandaran (794 After Hijrah), Sadat e – Gilan (722 After Hijrah), Karkia in Lahijan (1060 After Hijrah) are considered as the governments with mystic tendencies. Among these governments, the role of Sarbedaran e- Khorasan is of great significance due to its vast territory and simultaneous reliance on Shiism and Sufism. Through the descriptive-analytical method, this article has endeavored to analyze the reason of this government’s not achieving a united paradigm to be agreed upon by different groups and to describe the efforts of Sarbedari government towards achieving the legitimacy and presenting a new paradigmfor providing this legitimacy. It seems that the main elements of this failure are the lack of specific political theory in Sarbedari group and the radical idealism of Sheikhian group as well as the complicated political conditions provided particularly due to the appearance of Timor. In some way, the delayed efforts of Khajeh Ali Mo’ayyad in regard with the invitation of Mohammad e- Makki, Shahid Awwal (786 After Hijrah) for founding a religious government and consequently achieving a basis for a new legitimacy could not provide any success for Sarbedari government

کلیدواژه‌ها [English]

  • Sarbedaran
  • Shiism and Sufism
  • legitimacy
  • Khajeh Ali Moa’yyad

عنوان مقاله [العربیة]

تطور مبانی شرعیة دولة السربدار بالتأکید على دور التشیع و التصوف

چکیده [العربیة]

فی زمن الفترة ای بعد موت ایلخان ابوسعید (د.736هق) و حتى ظهور تیمور الجورکانی (807ه.ق)، شهد التاریخ ظهور دویلات حدیثة مستفیدۀً من الظروف الحاکمة إثر موت ایلخان ابوسعید من أجل تأسیس حکوماتهم هذا باستثناء سلالة جنکیز و الحکام المحلیین. تعتبر سربداران غرب خراسان حتى عام 783ه. ق و سادات مازندران حتى عام 794ه. ق و سادات جیلان حتى عام 772 ه. ق و کارکیا فی لاهیجان حتى عام 1060 ه. ق دویلات ذات طابع صوفی. و من بین هذه الدویلات تعد سربداران خراسان هی الأهم لوسعة حدودها و لظهور التشیع و التصوف، مجتمعین فیها.
یسعى هذا المقال و باسلوب وصفی – تحلیلی الى بیان و تحلیل اسباب إخفاق هذه الدولة فی صیاغة نموذج واحد متفق علیه بین الفئات المختلفة بالإضافة الى بیان مساعی دولة سربدار فی کسب الشرعیة و اعطاء نموذج جدید للشرعنة. یبدو أن فقدان سربدار لنظریة سیاسیة واضحة المعالم و المثالیة المفرطة لاتباع جماعۀ یدعی الشیخیۀ و الوضع السیاسی المعقد آنذاک و خاصۀً ظهور تیمور، من اهم اسباب عدم النجاح هذه. حتى أن مساعی خواجة علی مؤید المتأخرة و دعوته لمحمد بن مکی الشهید االاول من أجل تاسیس دولة دینیة و إعطاءها المبانی الشرعیة الجدیدة، لم تجدی نفعاً لدولة سربدار.

کلیدواژه‌ها [العربیة]

  • السربدار
  • التشیع
  • التصوف
  • الشرعیة
  • خواجة علی مؤید